بررسی فقهی و حقوقی جرم سَبُّ النبی-بخش دوم

ارسال شده توسط ادمین در 28 بهمن 1393 ساعت 00:38:15

بررسی فقهی و حقوقی جرم سَبُّ النبی-بخش دوم

دکتر عباس زراعت، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه کاشان

اشاره: در شماره گذشته به ماده 513 قانون مجازات اسلامی راجع به «سب النبی» اشاره شد و دیدگاه فقهای مختلف در این خصوص بیان شد. در این شماره ادامه مقاله آورده می شود.

اما این بحث نیاز به تأمل و دقت بیشتری دارد. در قرآن مجید مجازات دنیوی برای سبّ پیامبر (ص) وجود ندارد؛ اما آیات بسیاری بر حرام بودن اذیّت و آزار وی وجود دارد که سبّ پیامبر (ص) نیز از مصادیق آزار پیامبر (ص) است. در قرآن کریم آمده است: «آنان که رسول خدا را اذیت می کنند به عذابی دردناک دچار خواهند شد» (توبه/61). نیز می فرماید:«کسانی که خداوند و پیامبرش را اذیت کنند لعنت خدا در دنیا و آخرت بر آنها باد و خدا عذابی خوارکننده برای ایشان مهیا کرده است» (احزاب/57). مفسران، اذیت و آزار پیامبر را منحصر در همین مورد خاص یعنی موردی که منافقان، پیامبر را «اُذُن» نامیده اند نمی دانند(صادقی، ص 194) همانگونه که اذیت و آزار پیامبر (ص) در این دو آیه هم به صورت مطلق بیان گردیده و ناظر به نوع خاصی از اذیت و آزار نیست؛ اما اشکالی که در اینجا ممکن است مطرح شود آن است که اذیت و آزار یک شخص معمولاً به اذیت و آزار جسمی وی اطلاق می شود و این در صورتی امکان دارد که شخص مورد اذیت و آزار زنده باشد، حال آنکه پیامبر اسلام (ص) در قید حیات نیست تا اذیت و آزار شود. پس موضوع این آیه در زمان کنونی منتفی است و حتی این مطلب را در مورد اذیت و آزار روحی هم می توان بیان کرد؛ زیرا از نظر عرف هنگامی اذیت و آزار روحی کسی امکان دارد که زنده باشد و روح او از اذیت و آزار رنج ببرد. این اشکال را به صورت های مختلفی می توان پاسخ داد: از جمله اینکه اولاً ما که قائل به معاد هستیم، روح مردگان را زنده می دانیم و مرگ جسمانی هرگز موجب مرگ روحانی نمی شود؛ به خصوص که بر پایه اعتقاد ما روح ائمه اطهار ناظر بر رفتار و کردار مسلمانان است و سخنان ایشان را می شنود و رفتارشان را می بیند و ممکن است از این رفتار و گفتار، آزرده شود؛ ثانیاً شخصیت پیامبر (ص) یکی از مقدسات اسلامی است که دشنام او به منزله دشنام به همه مسلمانان است و این دشنام موجب اذیت و آزار مسلمانان خواهد بود؛ ثالثاً دشنام به پیامبر خدا دشنام به خداست که گناهی نابخشودنی است؛ رابعاً قرآن مجید کتابی آسمانی با احکامی ابدی است، پس حرمت دشنام به پیامبر(ص) را که یکی از مصادیق اذیت و آزار است برای همه زمانها بیان کرده است.

علامه طباطبایی(7/343) در ذیل این آیه روایتی را بیان می کند که در آن دشنام به اولیای خدا هم دشنام به خدا دانسته شده است و از این جهت شامل دشنام به پیامبر (ص) نیز می شود: «در تفسیر عیاشی از عمر و طیالسی آمده است که از امام صادق (ع) درباره این آیه پرسیدم. امام (ع) فرمود: ای عمرو آیا دیده ای کسی به خداوند دشنام بدهد؟ گفتم: فدایت گردم، چگونه چنین چیزی ممکن است؟ امام (ع) فرمود: کسی که ولی خدا را دشنام دهد خدا را دشنام داده است».

معنا و مفهوم سبّ

سبّ در لغت به معنای دشنام دادن، نفرین کردن و اهانت است(معین، ذیل واژه) و به معنای دشنام سخت و دردناک نیز آمده است. نویسنده کتاب ترمینولوژی حقوق (3/2128) سبّ را چنین تعریف کرده است««سبّ یعنی دشنام و بدگویی با جملات انشایی و آن عبارت است از ذکر الفاظ یا نوشته های ناخوش به کسی به قصد تحقیر و اهانت به صورت هجو و غیر آن. جرم است و مجرم را سابّ گویند. از بزه های ضد شرف و عرض است. مجنی علیه را مسبوب گویند. شتم نیز سبّ است. سبّ از مصادیق ایذاء است. سبَ نبی، گناه کبیره است». گفته اند که سب اخص از توهین است (همانجا) اما به نظر می رسد سبّ، مترادف با توهین لفظی یا کتبی است( زراعت، 2/494). سبّ در زبان فرانسه معادل واژه (Injoure) و در زبان انگلیسی، معادل واژه های curse, wrong, insult, Injurg و Vilification است (بروخیم، ص 293؛ کریمی، ص 113؛ موریس نخله، ص 925).

1) وجوه اشتراک سبّ النبی و اهانت

به نظر می رسد بسیاری از قواعد و مقررات اهانت در مورد جرم سبّ النبی نیز وجود دارد؛ مثلاً سبّ هم مانند اهانت باید از نظر عرف زمانی و مکانی موجب تخدیش شخصیت معنوی اهانت شونده گردد همانگونه که مجلس شورای اسلامی در استفساریه ای که در تاریخ 25/10/1379 در روزنامه رسمی به چاپ رسید بر این نکته تأکید کرده است: «از نظر مقررات کیفری، اهانت و توهین عبارت است از بکار بردن الفاظی که صریح یا ظاهر باشد و یا ارتکاب اعمال یا انجام حرکاتی که با لحاظ عرفیات جامعه و با در نظر گرفتن شرایط زمانی و مکانی و موقعیت اشخاص که موجب تحقیر آنان شود و با عدم ظهور الفاظ، توهین تلقی نمی گردد». شباهت دیگری که میان اهانت و سبّ النبی وجود دارد و در ادامه مقاله درباره آن توضیح بیشتری خواهیم داد، آن است که عنصر مادی این دو جرم معمولاً یکسان است یعنی سبّ النبی با همان الفاظی محقق می شود که اهانت نیز با آنها قابل تحقق است که البته عرف متشرعه میان شخصیت معنوی پیامبر (ص) و شخصیت معنوی سایر اشخاص، تفاوت قائل است.

2) تفاوتهای جرم سبّ النبی با اهانت

جرم سبّ النبی اگر چه در بسیاری از قواعد عمومی شبیه اهانت است، اما تفاوت هایی نیز با اهانت دارد از جمله اینکه در جرم اهانت هر فردی ممکن است مورد اهانت قرار گیرد؛ در حالی که اهانت شونده در جرم سبّ النبی منحصر در پیامبر اسلام(ص) و افراد خاص دیگری است، تفاوت دیگر سبّ النبی و اهانت در مجازات آن است که در ماده 513 بیان شده و این تفاوت بسیار است. در مورد قصد مرتکب، ابهام وجود دارد؛ زیرا در جرم اهانت گفته شده است که این جرم، از نظر عنصر معنوی، علاوه بر سوء نیت عام به سوء نیت خاص هم نیاز دارد که همان قصد تحقیر و کوچک کردن دیگری است اما در مورد اهانت به پیامبر (ص) از ظاهر روایات چنین بر می آید که حتی اگر چنین سوء نیتی هم وجود نداشته باشد، جرم سبّ النبی محقق می شود؛ بنابر این کسی حق ندارد در مقام اثبات اینکه پیامبر، مبعوث از سوی خدا نیست او را یک فرد عادی تلقی کند یا برای اثبات اینکه آنچه در قرآن آمده است ذهنیات شخص پیامبر است او را متهم به دروغگویی کند. در این موارد ممکن است متهم ادعا کند که واقعاً قصد تحقیر پیامبر و اهانت به وی را نداشته است بلکه به قصد اثبات یک مسأله علمی، چنین سخنی را گفته است اما آیا می توان ادعای او را که حتی ممکن است با قرینه ها و دلایلی همراه باشد پذیرفت یا اینکه این جرم، یک جرم صرفاً مادی است که نیازی به احراز سوء نیت مرتکب ندارد؟ این بحث، بسیار دقیق و حساس است. از یک سو نباید به افراد اجازه داده شود در سایه نقد و بررسی مقدسات و احکام ضروری اسلامی، هر چه که می خواهند بگویند ولو اینکه به قیمت اهانت به مقدسات دینی باشد و از سوی دیگر نباید افرادی را که واقعاً قصد اهانت به پیامبر و ائمه را ندارند و دچار شبهه شده اند یا صرفاً بحث علمی می کنند به مجازات سخت اعدام محکوم کرد. آنچه که احتمال دوم را تقویت می کند آن است که واژه (سب) ظهور در الفاظ توهین آمیزی دارد که قصد توهین نیز در آنها نهفته باشد و البته کسی که قصد توهین نداشته باشد هرگز در بحث علمی خود، چنین واژه هایی را نیز بکار نمی برد. همچنین این احتمال را می توان با قواعد مسلمی همچون قاعده احتیاط در خونها و قاعده درأ الحدّ تقویت کرد.

3) گستره سبّ النبی

درخصوص اینکه سبّ النبی در قالب الفاظ خاصی صورت می گیرد یا هر گونه دشنام یا اهانتی را شامل می شود، تصریحی در نوشته های فقهی وجود ندارد بلکه فقیهان معمولاً بلافاصله پس از بیان این جرم به ذکر احکام و مجازات آن می پردازند بدون اینکه الفاظ اهانت را مشخص نمایند، اما از مجموع این نوشته ها دو احتمال زیر به ذهن خطور می کند.

احتمال نخست آن است که سبّ النبی در قالب هر لفظ اهانت آمیز و دشنامی محقق شود بنابراین برای تشخیص اینکه جرم سبّ النبی به وقوع پیوسته است یا خیر باید دید الفاظ بکار برده شده موجب تحقیر شخصیت پیامبر(ص) گردیده است یا نه؟ معانی لغوی سبّ، این احتمال را تأیید می کند زیرا سبّ به هر دشنام و ناسزائی اطلاق می شود. همچنین ظاهر کلام فقها آن است که به معنای لغوی سبّ اکتفا کرده و آن را به صورت مطلق بیان نموده اند بنابراین سب النبی همان اهانت به پیامبر(ص) است و همانگونه که این سبّ، نسبت به سایر افراد موجب توهین می شود در مورد پیامبر(ص) نیز سبب توهین است و از این جهت تفاوتی میان اهانت ساده و سبّ النبی نمی باشد و حتی قبلاً دیدیم که در برخی روایتها، انکار فضیلت پیامبر(ص) نسبت به دیگران از مصادیق سبّ پیامبر به حساب آمده است.

احتمال دیگر آن است که مصادیق سبّ النبی مترادف با دشنام هایی باشد که به قذف پیامبر(ص) بینجامد. قرینه ای که این احتمال را تقویت می کند آن است که تقریباً جملگی فقیهانی که متعرض مسأله سبّ النبی شده اند، آن را در ضمن مبحث قذف بیان کرده اند و این نشان می دهد که سبّ النبی یکی از مصادیق قذف است، زیرا قرینه بیان این مسأله در ضمن مبحث قذف، موجب انصراف اطلاق واژه سبّ به قذف می شود.

به نظر می رسد احتمال نخست، مقبول تر باشد؛ زیرا در روایات و نیز سخنان فقیهان واژه سبّ به صورت مطلق به کار می رود و هیچ یک از فقیهان آن را بر قذف حمل نکرده اند، بلکه معنای لغوی آن که دشنام است مورد نظر بوده است. همچنین بیان این مسأله در ضمن مبحث قذف، تحت تأثیر تبویب احادیث در کتابهای روایی است؛ با این توضیح که کتاب های مشهور حدیث، روایات سب النبی را در ضمن مبحث قذف بیان کرده اند و فقیهان پیشین به همان ترتیب، مباحث کتابهای خودرا تنظیم کرده اند و کتابهای فقهی بعدی نیز به شرح کتابهای قبلی پرداخته اند بنابراین ذکر مسأله «سبّ النبی» در ضمن بحث قذف موجب انصراف آن به قذف نمی شود، مضافاً این که فقیهان اهل سنت آن را ضمن بحث ارتداد آورده اند. همچنین در برخی روایتها، انکار امامت امام معصوم(ع) به عنوان سبّ محسوب شده است و حتی در روایت آمده است که سبّی بالاتر از این کلام نیست. این روایت را صاحب وسائل الشیعه(حر عاملی، 18/460) از کتاب رجال محمد بن عمرکشی(ص299) نقل می کند و راویان آن عبارتند از: محمد بن قولویه، سعد بن عبدالله، محمد بن عبدالله مسمعی و علی بن حدید.

بنابراین نتیجه می گیریم که هر گونه اهانتی به پیامبر(ص) مشمول عنوان سبّ النبی و مجازات آن اعدام است و این عنوان مجرمانه، قالب و لفظ خاصی ندارد؛ بلکه آنچه که در اینجا ملاک تشخیص (سبّ النبی) است، تحقق اهانت نسبت به پیامبر(ص) یا ائمه معصومین(ع) است.

سبّ دیگر پیامبران

در مورد اینکه منظور از نبی در عنوان مجرمانه «سبّ النبی» پیامبر اسلام است، یا اطلاق آن شامل پیامبران دیگر نیز می شود، دو روایت متفاوت وجود دارد: در روایتی که فضل بن حسن طبرسی از امام رضا (ع) نقل نموده و آن را به پیامبر(ص) نسبت داده است، چنین می خوانیم:«هر کس پیامبری را سبّ کند کشته می شود و هر کس صحابی پیامبری را سبّ کند تازیانه می خورد» این روایت را صاحب وسائل الشیعه (همانجا) از نسخه خطی صحیفه الرضا نقل کرده است که کتاب معتبری است.

اما شیخ طوسی(المبسوط، 18/15) روایت دیگری را که مضمون آن مخالف مضمون روایت نبوی است، بدین صورت بیان کرده است:«بر هر شخصی که حضرت داود را قذف کند، صد و شصت تازیانه می زنم. تازیانه قذف پیامبران، یکصد و شصت تازیانه است».

فقیهان نیز با توجه به اختلافی که در روایات وجود دارد، دچار اختلاف نظر شده اند. گروهی از ایشان اعتقاد دارند پیامیران دیگر نیز همچون پیامبر اسلام، مبعوث از سوی خداوند هستند؛ بنابراین از جهت وجوب احترام و تقدیس ایشان، تفاوتی میان پیامبر اسلام و آنان نیست و سبّ همه آنها مستوجب اعدام و قتل است (ابن زهره، 23/204).

گروه دیگری از فقیهان ضمن تقویت نظریه قتل سبّ کننده سایر پیامبران، این مجازات را به جهت ارتداد سبّ کننده لازم می دانند نه به جهت مجازات قتلی که در هر صورت باید اعمال شود (شهید ثانی، 9/149). اگر این نظریه، صحیح باشد پس دیگر احکام ارتداد نیز باید در اینجا رعایت شد؛ مثلاً به محض شنیدن سب نمی توان سبّ کننده را کشت بلکه باید دادگاه حکم به قتل بدهد و نیز در برخی موارد توبه سبب سقوط مجازات خواهد بود.

ماده 513 قانون مجازات اسلامی نیز واژه (نبی) را به صورت مطلق بکار برده و از ظاهر آن چنین استنباط می شود که جملگی پیامبران را شامل می شود؛ اما پیش از آن عبارت (انبیای عظام) را بیان کرده و ممکن است این شبهه به وجود آید که منظور قانون گذار از واژه (نبی) پیامبران اولوالعزم هستند، اما به نظر می رسد که صفت «عظام» در معنای لغوی خود یعنی بزرگ و عالی مقام به کار رفته است. بنابراین شامل تمامی پیامبرانی می شود که نبوت و پیامبری آنان محرز و مسلم باشد. ممکن است گفته شود که اگر اهانت به همه پیامبران، مشمول عنوان «سبّ النبی» باشد، بنابراین می توان حالتی را تصور کرد که اهانت به پیامبران، سبّ النبی نباشد. این ایراد، قابل تأمل است که در محل خود به توضیح آن می پردازیم.

اگر کسی به خدا دشنام بدهد، به نظر می رسد که از مصادیق اهانت به مقدسات اسلام باشد؛ اما برخی از فقیهان حکم آن را مانند حکم سبّ النبی دانسته اند:«مقتضای قاعده آن است که سبّ خدا به طریق اولی، مانند سبّ پیامبر باشد همانگونه که مدعی الوهیت مانند مدعی نبوت است» (شیرازی، 87/406). این ادعا از این جهت که دشنام دهنده به خدا اصولاً نباید از مجازات کمتری نسبت به دشنام دهنده پیامبر برخوردار باشد، منطقی است؛ اما با ظاهر ماده 513 قانون مجازات اسلامی سازگاری ندارد».

ادامه دارد...

این مطلب را به اشتراک بگذارید:


  • درباره ما

    موسسه حقوقی فقیه نصیری در بهار سال هشتاد و هشت به همکاری سه نفر از وکلای پایه یکم دادگستری ، عضو کانون وکلای دادگستری استان مازندران ، به مدیریت عاملی آقای البرز فقیه نصیری، ریاست آقای احسان فقیه نصیری و نائب رئیسی آقای گودرز فقیه نصیری(با بیش از دو دهه فعالیت در این عرصه) تحت ...

  • ارتباط با ما

    نشانی: چالوس، مقابل دادگستری، ساختمان وکلا، طبقه اول، واحد سوم

    تلفن: 01152255455 , 01152254080